عروسک خانم ۵۰ روزگی رو پشت سر گذاشت!
واکسنش رو تو ۶ هفتگی زد و خدا رو شکر خیلی آسون و بدون چالش گذشت!
لبخند زدن ارادی رو چند روزه که شروع کرده و آدم دلش میخواد قورتش بده😍
عادت داره موقع خوابیدن دستش رو بگذاره زیر چونه ش😍😊🥰 وای خدا اینقدر بانمکه و شیرین هست تو اون لحظات! یعنی اگر تو بغلت باشه و بخواد بخوابه اینقدر ووول میخوره تا بتونه دستش رو بگذاره زیر چونه ش😃
تقریبا هر روز مراسم قدم زدن با کالسکه رو داریم! جدیدا اگر خواب نباشه خیلی با دقت نگاه میکنه!😊
از هفته پیش یه کلاس شعرخوانی پایین خونه مون پیدا کردیم که برای بچههای ۰-۱ سال هست و قرارشده که هر هفته اگه بتونیم بیایم.
دیگه بعد از واکسن بردنش تو اجتماع و مهمونی راحتتره و دیگه میتونیم فعالیتهای اجتماعی رو بیشتر کنیم!
بنده هم از جمعه که اول نوامبر باشه برمیگردم سرکار! مرخصی زایمانم هنوز تمام نشده ولی خب میخوام فعلا امتحانی سه روز در هفته کار کنم تا اگر بشه مرخصی رو مدت طولانی تری استفاده کنم!
وزنم هم یک کیلو مونده تا به وزن قبل بارداری برگرده! البته با همین فرمون بریم جلو میرسیم به وزن بیست سالگیم🤪🤦🏻♀️
باید ورزش رو شروع کنم ولی نمیدونم کی🧐🤪 فعلا که راننده کالسکه هستم فقط😃 دخترک هم از حرکت خوشش میاد و وقتی با کالسکه هست فقط باید راه بری!
این مدت تمام مطالعاتم و وقتم به بچه داری محدود بوده! الان خیلی به اوضاع مسلط تریم و زبان دخترک رو هم تا حد زیادی میفهمم! دارم سعی میکنم یه تعادلی برقرار کنم بین دنیای قبل از مادری و حالا!
هر چند که دنیای مادری و یادگیری هاش بی پایانه! و چیزی که جامعه و مدیا سعی داره بهت القا کنه این هست که تو کافی نیستی و باید این دوره و این کتاب و این وسیله و این متد و ... رو بگذرونی و داشته باشی تا شاید بتونی یه مادر معمولی باشی🧐🧐🧐
اینکه بتونی احساس گناه نکنی و همزمان تلاش کنی که سلامت جسمیو روحی خودت و بچه ت رو حفظ کنی اصلا کار آسونی نیست!